شمال نیوز: جهت افزايش سطح اثرگذاري و روشنتر شدن ابعاد مسئله مورد بررسي، نوشتار حاضر را با يك داستان آغاز ميكنيم. هر چند داستان بيان شده ارتباط چنداني با سبك مديريت اقتصادي كشور نداشته ولي شواهد و مصاديق عملكردي نشان ميدهد كه بيارتباط با آن نيز نمي باشد.
مسافران پرواز در فرودگاه مشاهده كردند كه دو نفر نابينا با لباس خلباني با سگ مسير ياب و عصاي سفيد آماده سوار شدن به هواپيما هستند. گروهي از مسافران مشاهدات خود را در غالب نوعي شوخي يا سليقه فردي (سليقه و ترجيح فردي افراد نابينا در پوشيدن لباس خلباني) تفسير كردند، برخي از مسافران لبخند زدند، برخي بياعتنا به مشاهدات به كار خود مشغول شدند و گروهي نيز نگاهي ترحم آميز داشتند. بعد از سوار شدن به هواپيما، مسافران ملاحظه كردند كه دو فرد نابينا وارد كابين خلبان شدند و در بلندگو خود و خدمه پرواز را معرفي كرده و آماده حركت گرديدند. رفتارها و واكنشهاي قبلي مسافران به گونهاي شديدتر همراه با افزايش هيجانات ادامه يافت.
هواپيما روي باند حركت نموده و به سرعت به سمت انتهاي باند پيش ميرفت، مسافران ديدند كه اگر هواپيما چند لحظه ديگر بلند نشود ممكن است به ديوار انتهايي باند برخورد كند، لذا بشكل جمعي شروع به فرياد كشيدن نمودند. در اين هنگام هواپيما از روي باند بلند شد و اوج گرفت. بعد از بلند شدن هواپيما، خلبان نابينا رو به كمك خلبان نابينا كرد و گفت، خدا ميداند اگر روزي مسافران دير جيغ بكشند سرنوشت ما چه ميشود.
داستان حاضر، قياسي مع الفارق و در عين حال با شباهتهايي چند به وضعيت برخي از فعاليتها و برنامههاي انجام شده يا در دست اقدام، تعدادي از مديران اقتصادي كشور است. شايد مناسبترين نام پيشنهادي به اين سبك مديريتي، مديريت جيغ باشد(حادثه به وقوع مي پيوندد يا در شرف وقوع بوده و صداي همه در مي آيد و مديران مربوطه در اين مرحله واكنش نشان مي دهند).
جهت دوري از برداشتهاي سياه نمايانه از نوشتار حاضر، بايد خاطر نشان نمود كه نه شهروندان جامعه اسلامي، سرنشين هاي هواپيماي داستان نقل شده هستند و نه مديران اقتصادي كشور،خلبان و كمك خلبان هواپيماي داستان.
اما واقعا مشخص نيست كه با وجود تذكرات عديده به برخي از مديران، چرا شاهد تكرار اشتباهات انها و مديريت درمان گرايانه (به دنبال راه حل مقابله با مشكل ، پس از وقوع مشكل) بجاي مديريت پيشگيرانه (پيدا كردن راهكارهاي مناسب قبل از بوجود آمدن مشكل) مي باشيم.
بعنوان نمونه به برخي از هشدارهاي ارايه شده و كم توجهي تعدادي از مديران اقتصادي كشور (مرتبط با توليد ملي، حمايت از كار و سرمايه ايراني و ديگر مولفههاي مطرح در مباحث اقتصادي) بشرح زير اشاره ميشود.
ـ هشدارهاي لازم در خصوص پيش بيني اخلال در بازار ارز كشور داده ميشود ولي پاسخ روشني دريافت نشده و مديران مربوط اطمينان ميدهند كه بازار در سلامت كامل به سر برده و تحت كنترل است. بعد از اندك زماني اختلالها در بازار ارز شروع شده و كل اقتصاد كشور را متاثر مينمايد. اين سبك مديريت اقتصادي، مديريتي پيشگيرانهاست يا درمان گرا؟
ـ هشدارهاي لازم در خصوص اثرات و پيامدهاي هدفمند سازي يارانهها داده ميشود و بسترها و الزامات، كاهش اثرات اين طرح بنيادي و مبارك اقتصادي، تشريح شده و مشفقانه درخواست مي شود كه به پيشنهادات ارايه شده جهت كاهش اثرات و پيامدهاي منفي كار توجه شود.
اما كمترين توجهي به تذكرات نشده و تصميم گيري در محيطي بسته و يا حداقل با كمترين تعاملات جمعي، بعمل مي آيد. پيامدها و اثرات سوء طرح در قالب تورم افسار گسيخته و تخريب سامانههاي توليدي، اثرگذاري نامطلوب بر اشتغال و سرمايه ملي و غيره خود را نمايان ميكند. اين سبك مديريت اقتصادي، مديريتي پيشگيرانه است يا درمان گرا؟
ـ تذكرات مورد نياز در خصوص گرانيها و رويهها و روشهاي كنترل آنها به مسوولان امر داده شده و مواردي چند در خصوص تقويت رويههاي نظارتي تشريح ميشود، اما گوش شنوايي در اين خصوص وجود ندارد و حتي كار به جايي ميرسد كه سفيد نماييها (در مقابل سياه نماييها) و زمزمههاي انكار و توجيه گرانيها توسط برخي مديران اقتصادي به گوش ميرسد. اين سبك مديريت اقتصادي، مديريتي پيشگيرانه است يا درمان گرا؟
ـ هشدارهاي لازم در خصوص انتصابات مديريتي غير متعارف و حداقل در تضاد با مصالح، داده ميشود و اثرات اين گونه انتصابات بازباني مشفقانه تشريح و تبيين ميگردد ولي هيچ كس خود را مسئوول يا پاسخگو ندانسته و به درستي كار خود (انتصابات ناصحیح بعمل آمده) ايمان قلبي دارند. اين سبك مديريت اقتصادي،مديريتي پيشگيرانه است يا درمان گرا؟
ـ هشدارها و شفاف سازيهاي لازم در خصوص برخي از اقدامات مسئله دار اقتصادي به سازمانهاي بازرسي و نظارتي ارايه ميشود. سازمانهاي سر و ته بستهاي كه بعضا كاسه داغ تر از آش ميشوند و هيچ حرفي را جز حرف خود و هيچ مستندي را جز مستندات خود، قبول ندارند (يا حداقل نمي خواهند بشنوند و ببينند). اما هشدارها جدي گرفته نشده و حوادث نامبارك اتفاق افتاده و يا رويههاي ناصحيح و نيازمند اصلاح، ادامه طريق ميدهند. اين سبك مديريت اقتصادي، مديريت پيشگيرانه است يا درمان گرا؟
ـ هشدارها و توجيه گريهاي لازم در خصوص ناكارآمد بودن رويههاي كنوني دنباله گيري شده در خصوص اشتغال كشور به مديران مرتبط ارايه ميشود، اما آنچه كه ملاحظه و مشاهده ميشود، توجه به امار است و بيان موفقيتها. اين سبك مديريت اقتصادي، مديريت پيشگيرانه است يا درمان گرا؟
ـ شنيدهها در خصوص بعضي از كاركنان و مديران فعال در حوزههاي گمرك و حوزه بانكي كشور(تاكيد مي شود برخي از افراد) نشان ميدهد كه اين گروه اقليت فعال در شبكه بانكي و گمركات كشور، يك شبه راه صد ساله را طي كردهاند.
مصاديق اين مورد، مسلما در جلوي چشم خيلي از مديران قرار داشته ولي حداقل زحمت واكنش و پيگيري علل احتمالي چنين تغييراتي در آنها ملاحظه نميگردد. اين سبك مديريت اقتصادي، مديريتي پيشگيرانه است يا درمان گرا؟
در حوزه مسكن (اجاره بها و قيمت خريد و فروش)، در حوزه مواد غذايي( محصولات لبني، محصولات پروتئيني، ميوه جات)، در حوزه واردات وابسته به ارز، در حوزه توليد داخلي و ديگر حوزه هاي قابل ذكر، قيمت ها بشكلي افسار گسيخته افزايش پيدا ميكنند.
كار بجايي ميرسد كه صداي مراجع و ائمه جمعه و جماعت در سراسر كشور در ميآيد. در چنين شرايطي، برخي از مديران اقدام به توجيه كار نموده، برخي از مديران منكر گراني مي شوند ، برخي از مديران اين حادثه را بر گردن ساير افراد و جريانات انداخته، برخي نيز با آمار و ارقام قصد موجه و طبيعي جلوه دادن وقايع را دارند. اين سبك مديريت اقتصادي، مديريتي پيشگيرانه است يا درمان گرا؟
ـ .....
موارد قابل بيان ديگر را ميتوان در حوزهها و مباحث گردشگري داخلي و خارجي، برخوردهاي صرفا تعزيراتي با مسايل اقتصادي، سطح كارآمدي مناطق آزاد تجاري، كيفيت كالاها و خدمات داخلي و غيره ملاحظه نمود اما از آنجا كه نوشتار حاضر قصد اطاله كلام را ندارد، لذا بيان ساير مصاديق و بحث در خصوص پيشگيرانه يا درمان گرا بودن سبكهاي مديريت اقتصادي در آن حوزهها و موضوعات را بر عهده خوانندگان ميگذارد. با اين وجود ، قطع به يقين ميتوان علل برخي از عدم توفيقها در حوزه اقتصاد خرد و كلان كشور را در برخي از انتصابات نادرست انجام شده در حوزههاي گوناگون مديريتي (با تاكيد بر مديريت اقتصادي) جستجو نمود.